جدول جو
جدول جو

معنی دود مان - جستجوی لغت در جدول جو

دود مان
خاندان خانواده، طایفه قبیله، نژاد
تصویری از دود مان
تصویر دود مان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دود کش (حمام مطبخ بخاری) تنوره (گلخن مطبخ)، پارچه سفالی که برای گرفتن دوده جهت ساختن مرکب بالای چراغ تعبیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دودمان
تصویر دودمان
فامیل، سلسله، سلسه، نسل، سلسله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دودمان
تصویر دودمان
سلاله، نسل، طایفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دودمان
تصویر دودمان
خاندان، خانواده، خانمان، تبار، قبیله، دوده، دودخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دودمان
تصویر دودمان
((دِ))
خاندان، طایفه
فرهنگ فارسی معین
ماموری که بالای دیدگاه ایستد و هر چه از دور بیند بمافوق خبر دهد، نگاهبانان قراول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دود ناک
تصویر دود ناک
دود آلود متدخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دود گین
تصویر دود گین
دود آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دود گون
تصویر دود گون
تیره تار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دود زدن
تصویر دود زدن
دود کردن: (چراغ دود میزند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دود دادن
تصویر دود دادن
تدخین، ادخان، بر دود نگاهداشتن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود مانی
تصویر خود مانی
خصوصی بی تعارف و تکلف صحبت خودمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دور زمان
تصویر دور زمان
گردش زمان، حوادث روزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دود دادن
تصویر دود دادن
چیزی را نزدیک دود یا میان دود قرار دادن برای خشکانیدن آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دود زدن
تصویر دود زدن
دود کردن، دود پخش کردن چیزی که در حال سوختن است، دود پس دادن چراغی که با نفت می سوزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرد مان
تصویر عرد مان
بد خوی، ستبراندام، سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دود دادن
تصویر دود دادن
Fumigation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
дезинфекция дымом
دیکشنری فارسی به روسی