- دود مان
- خاندان خانواده، طایفه قبیله، نژاد
معنی دود مان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دود کش (حمام مطبخ بخاری) تنوره (گلخن مطبخ)، پارچه سفالی که برای گرفتن دوده جهت ساختن مرکب بالای چراغ تعبیه کنند
فامیل، سلسله، سلسه، نسل، سلسله
سلاله، نسل، طایفه
خاندان، خانواده، خانمان، تبار، قبیله، دوده، دودخانه
ماموری که بالای دیدگاه ایستد و هر چه از دور بیند بمافوق خبر دهد، نگاهبانان قراول
دود آلود متدخن
دود آلود
تیره تار
دود کردن: (چراغ دود میزند)
تدخین، ادخان، بر دود نگاهداشتن چیزی را
خصوصی بی تعارف و تکلف صحبت خودمانی
گردش زمان، حوادث روزگار
چیزی را نزدیک دود یا میان دود قرار دادن برای خشکانیدن آن
دود کردن، دود پخش کردن چیزی که در حال سوختن است، دود پس دادن چراغی که با نفت می سوزد
بد خوی، ستبراندام، سخت
Fumigation
дезинфекция дымом
Begasung
фумігація
fumigacja
fumigação
fumigazione
fumigación
fumigation
rookbehandeling
pengasapan
تبخيرٌ
הַדָּפָה
dumanlama